خط
دبیره و یا خَط هنر یا وسیلهای برای ثبت و نوشتن ذهنیات و تفکرات با استفاده از علائمی است که به چشم آشنا باشد و دیده شود. جاحظ میگوید: خط زبان دست است و حافظ افکار و آثار. در واقع، بشر از زمانی که خواست آنچه را میاندیشد نقش کند، در حقیقت قدم به دنیای خط و نگارش نهاد .
واژهٔ خط واژهای عربی است . واژهٔ «دبیره» در پارسی میانه برای همین معنی به کار میرفتهاست. این واژه در پارسی باستان و در سنگنوشتههای هخامنشی به شکل «دیپی» آمدهاست.
داریوش بز رگ در سنگ نبشته بیستون چنین مینویسد:
تو که زین پس این «دیپی» بخوانی، کردهٔ من تو را باور شود، آن را دروغ مپندار» باز میگوید: «باخواست اهورامزدا مرا کردههای دیگری است که در این «دیپی» نوشته نشد، از این رو نوشته نشد که آن که این «دیپی» پس از این بخواند، او را کردهٔ من گزاف ننماید .
در قدیم یک سلسله اعمال و علایمی وجود داشت که تا حدی به حفظ خاطرهها و اموری که باید حفظ شوند، کمک میکرد، نظیر: چوبخطهای کوچک آلمانیهای قدیم و یا ریسمانهای گرهخوردهٔ مردمان پرو از زمان اینکاها و یا گردن بندهای صدفی قوم ایروکوا به نام وامپون و بالاخره چوبخطهای استرالیاییها.
خط تصویری
خط تصویری (به انگلیسی: Pictogram) مرحله دوم از مراحل اساسی خط است در این مرحله برای اظهار یک فکر، صورت آنرا میکشیدند، مثلاً برای نوشتن یک حیوان، شکل آنرا میکشیدند. شاید احتیاج به حفظ خاطرهها و ثبت اندیشهها، نخستین محرک پیدایش خط در بین اقوام ابتدایی بودهاست. چراکه انسان اولیه برای حفظ اموری که میخواست سالهای دراز باقی بماند، ابتدا به رسم شکل و صور آنها پرداخت و تصویرهای واقعی را برای ارتباط کتبی ترسیم کردو از این تصویرنگاری، خط تصویری آغاز شد. تعداد فراوان تصویرها وعدم امکان نقش کردن مسائل عاطفی، کمبودهای این روش نگارش بود.
خط اندیشه نگار
روش تصویرنگاری در ابتدا به رسم صورت اشیاء میپرداخت، اما بعدها کمکم تصویرها شکل ساده تر و نمادین تری به خود گرفتند و برای مفاهیم عاطفی نیز، علائمی قراردادی وضع شد. بدین ترتیب، بشر توانست با تصویر اشیایی شبیه به اندیشهها، به نمایش اندیشه نیز اقدام کند، مثلا نقش دو پا نشانه راه رفتن وچشم اشک آلود نشانه اندوهگینی بود. این طریق نمایش اندیشه، در تاریخ خطوط، خط اندیشه نگار (به انگلیسی: Ideogram) نام دارد. روش اندیشهنگاری، گرچه تا حدی کاستیهای تصویرنگاری را بهبود بخشید ولی باز کافی نبود، چه در این روش، اندیشهها با علایمی نمایش داده میشدند که بکلی فارغ و مستقل از زبان بودند.
خط واژهنگار
نارسایی روش اندیشهنگاری موجب شد که در کار نگارش طریق دیگری پیش آید که بستگی بیشتر با زبان داشته باشد، یعنی بستگی با اصواتی که چون گوش آنها را شنید، معانی آنها را درک کند. در این روش، واژهها با علایمی نمایش داده میشوند که ربطی با اصوات مزبور نداشتند، ولی در عوض این ویژگی را داشتند که وقتی چشم آنها را میدید، زبان الفاظی را قرین این علامات کند
خط آوانگار
با بکار بستن علایمی که شکل واژههای آن جناس لفظی با واژههای بیانگر معانی آنها دارد، خط به مرحلهٔ هجایی کشانیده شد. در این مرحله، هر هجا با علامتی ویژه همراه است .
خط الفبایی
با پیشرفت نمایش هجایی خط کمکم روش الفبایی خط بوجود آمد. در روش سیلابی، با تجزیهٔ هجاها و نمایش مجزای هر یک از آنها، مطلب شکل تحریری به خود میگیرد
در دنیای قدیم ما به چهار نوع خط اندیشه نگار بر میخوریم به شرح زیر:
خط چینی :
چینیها ابتدا با رسم اشکالی آغاز نگارش کردند، به علت نارسایی علامات موجب شد که بعدها ترکیباتی بسازند و با آن ترکیبات به بیان اندیشههای خود بپردازند. این ترکیبات گرچه تصویرکنندهٔ اندیشههای آنان بود، ولی در انتقال مقاصد آنها کاملا موفق نبود. تا آنکه چینیها با پدیدآوردن علاماتی که بیشتر تکیه بر اصوات میکرد، بنوعی خط صوت نگار دست یافتند. این خط صوت نگار گرچه از حیث آنکه با زبان بستگی داشت و در مرحلهای جلوتراز خط قدیم بود، ولی از آنجا که هر حرف میتوانست نمایشگر اصوات مختلف چندی باشد دارای نقص بسیار بود. چینیها برای رهایی از این نقص، یعنی نمایش معنی حقیقی هر علامت از علائمی اندیشه نگار بنام کلید استفاده کردند و هر کلید مبین یک نوع اندیشه بود. دانشوران چینی بعدها بیک نوع خط تندنویسی دست یافتند که نمونه خط ژاپنی شد.
چند نمونه از سیر تحول خط تصویرنگار چینی
Archaic Seal script Traditional Modern Simplified Pinyin Gloss Archaic Seal script Traditional Modern Simplified Pinyin Gloss
人 — rén مرد 女 — nǚ زن
子 — zǐ کودک 日 — rì خورشید
川 — chuān رودخانه 雨 — yǔ باران
馬 马 mǎ اسب 鳥 鸟 niǎo پرنده
龜 龟 guī لاک پشت 龍 龙 lóng اژدها
خط هیروگلیف مصری
در ادامه خط اندیشه نگار، وارد عرصه نگارش شد . گستره انتشار آن بیشتر در مصر و در دست کاهنان بود. یونانیان این نام را بدان بخشیدند که در زبان یونانی به معنی "نوشته نشانههای مقدس" است، آنها، این خط را اعجاب آور و پر از رمز و راز پنهانی کاهنان مصر میدانستند.
سابقه خط هیروگلیف را تا هزاره چهارم پیش از میلاد نیز میتوان پیش برد. خط هیروگلیف را بر پاپیروس مینوشتند. پاپیروس از ساقههای فشرده نوعی نی بهمین نام به دست میآمد و از اجداد کاغذ است، بهنظر میرسد کلمات paper و papier در زبانهای غربی از این واژه گرفته شدهاند.
مصریان نخستین مصرف کنندگان پاپیروس بودند و نوشت افزار آنها نیز نوعی قلم از نی بود که آن را در مرکب سیاه یا قرمز فرو میبردند. این خط معمولاً افقی و از راست به چپ نوشته میشد و به ندرت از چپ به راست و گاهی نیز از بالا به پایین نوشته میشد. هیروگلیف، خط اندیشه نگار کامل نیست و درآن عناصر صوتی و الفبائی بیشتر وجود دارد. همچنین تصویرانسانها و حیوانات در این خط احتمالا مربوط به آغاز خط است .
با پیدایش پاپیروس خط هیروگلیف در مصر تحول مییابد و به سادگی میگراید . و خط هیراتیک (دینی، باصلابت) از آن پدید آمد که با بهم ریختگی آن نوعی خط تندنویسی بنام خط دموتیک یا خط عامیانه از آن بوجود میآید. مرحله بعدی خط، خط میخی است.
خط میخی
خط میخی ، اصلی اندیشه نگار داشت و در همه کشورهای آسیای غربی بکار میرفت. اکثر صاحبنظران خط و زبانهای باستانی بر این باورند که منشاء پیدایش خط از غرب ایران یعنی جنوب بینالنهرین و سرزمین سومر بودهاست و کهنترین اقوامی که در بینالنهرین خط میخی را بکار بردهاند، سومریان هستند. سومریان چون مصریها و چینیها، از نخستین اقوامی هستند که تمایل به ضبط گفتار و اندیشههایشان داشتند. کاتبان سومری با ابداع خط میخی تصویری جامعه بشری را از دوران مجهول و تاریک ماقبل تاریخ وارد مرحله تاریخی کردند. آنها با ابداع خط میخی دورهای را آغاز کردند که به عنوان آغاز خط نویسی شهرت دارد.
خط فینیقی
هم زمان با تکامل تدریجی خطوط میخی و در هزاره دوم پیش از میلاد خط دیگری در سرزمین فنیقیه پا به عرصه وجود میگذارد و آن خط هیروکلیف هیتیتی است که به خط فنیقی شهرت دارد. قدیمیترین نمونه این خط در کاوشهای شهر گوبله، از شهرهای فنیقیه باستان (حوالی سوریه کنونی) که یونانیان آن را بیبلوس مینامیدند، به دست آمدهاست. شهر بیبلوس در میان یونانیان، به عنوان داشتن بهترین پاپیروسها، شهرت داشت و مرکز مهم بازرگانی مصر و یونان بود. چون یونانیان وسایل نوشتن خود را از این شهر بدست میآورند نام بیبلوس در نزد آنها به معنی کتاب گرفته شده که بعدها «Bible» مفهوم کتاب دینی تورات و انجیل را یافت .
الفبای فنیقی با ۲۲ علامت خطی که تنها صامتها را نشان میداد، از راست به چپ نوشته میشد. بهنظر خط شناسان، نشانههایی از خط مصری باستان و خطوط تصویری را در الفبای فنیقی میتوان یافت. این خط برخلاف خط هیروگلیف که در انحصار کاهنان بود و یا خط میخی که تنها طبقه دبیران با آن سرو کار داشتند، براحتی در دسترس عامه قرار گرفت. فراگرفتن این خط آسان بود و کتابت و نوشتن با آن نیز بسیار آسان بود، بنابراین استفاده از آن گسترش زیادی یافت.
خط آرامی
یکی دیگر از فرزندان خط فنیقی خط آرامی است که به سرعت در خاورمیانه پخش شد . آرامیها اقوامی بودند که از صحرای شمالی عربستان به سوی خاورمیانه مهاجرت کردند و دربین النهرین مستقر شدند. دراوایل هزاره اول پیش از میلاد، حکومتهایی برای خود برپا کردند ولی به زودی مقهور و خراج گزار آشوریها گشتند. اما از آنجا که بازرگانان موفقی بودند نفوذ ریشه داری در منطقه کردند و محل استقرار خود را در بابل و نینوا قرار دادند و بر جمعیتشان نیز افزوده شد و زبان این قوم زمانی دراز در این منطقه ماندگار شد و مهمتر این که بر مبنای الفبای فنیقی، خط آرامی به وجود آمد که به سرعت رواج یافت و تبدیل به خط بین المللی منطقه شد و زبان آرامی نیز که چندان دور از زبانهای سامی آن نواحی نبود، تبدیل به زبان ارتباطی خاورمیانه گشت.
خط پهلوی
پس از دوران هخامنشی، در دوره کوتاه مدت اسکندر و سلوکیها، زبان و خط یونانی در مراسلات رسمی و اداری به کار رفت تا این که در زمان اشکانیان، خط پهلوی اشکانی برای نوشتن زبان پهلوی اشکانی، بر مبنای خط آرامی پایه ریزی شد و سپس خط پهلوی ساسانی در همین راستا به وجود آمد که هرکدام گونههای کتیبهای و تحریری دارند. این خطوط صامت نگار هستند وحتی تعداد علامتها نسبت به الفبای آرامی نیز کمتر است و همین موضوع مشکلاتی را برای خواندن زبان پهلوی ایجاد میکند. این خطوط از راست به چپ نوشته میشوند
خط اوستایی
خط اوستایی، برای نگارش کتاب دینی زرتشتیان به کار رفتهاست و یکی از کاملترین خطوط دنیاست، و برمبنای خط پهلوی ساسانی اختراع شدهاست. این خط آوانگار هست و با ۵۳ یا ۵۸ علامت صامت و مصوت از قابلیت نگارش بسیار بالایی برخوردار است. از راست به چپ نوشته میشود و به نامهای دین دبیره و دین دبیریه، دین دفیره و... هم نامیده میشود. از نخستین سدههای اسلامی چون زبان و خط پهلوی حالت رسمی خود را از دست داد مشکلات آن بیشتر عیان شد و برای سهولت در خواندن متون پهلوی آن را به الفبای اوستایی برگرداندند و این نحوه نگارش پازند نامیده میشود. در دوره زبانهای ایرانی میانه خطی که مانی در آثار خود به کار بردهاست نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مانی خط را بر مبنای خط سریانی ابداع کرد که نسبت به خط پهلوی از امتیازات بهتری برخوردار است و در آن موازین زیبا شناختی خطی مراعات شدهاست .
خط فارسی
گرچه برخی معتقدند که خط حیری (کوفی) که بنیان خط عربی را میسازد، برگرفته و آموخته دبیران عربی است که در مراکز دیوانی شاهان ساسانی در شهرهای انبار و حیره مشغول بکار بودهاند و این اثرگذاری حتی در دوران پس از اسلام نیز بچشم میخورد. توسط ایرانیانی چون هرمزان سردار مشهور ایرانی، که پس از شکست و اسارت، به مدینه اعزام گردید، جزو مسلمانان سرشناس شد و حتی در زمره مشاوران عمر خلیفه دوم درآمده بود. و یا مردی بنام جفینة که از مسیحیان حیره بود و بمدینه برده شد تا درآنجا خط و کتابت به مردم بیاموزد. با اینحال اما بهنظر بسیاری، پس از اسلام، تاریخ خط فارسی امروزی همان تاریخ خط عربی است.
منابع :
- لغتنامه دهخدا؛ مدخل خط، تاریخ خط
- دکتر ژاله آموزگار. «تاریخچهای از نگارش و خط». وبگاه زبان فارسی
- جورج یول . نگاهی به زبان . مترجم نسرین حیدری